محل تبلیغات شما



نمیدونم چرا هر وقت اسم ازدواج میاد میکشم عقب عصبی میشم البته میدونم چرا چون توی خانواده پدری و مادریم هر دو کلی آدم هستند که ضربه خوردن و من نمی خوام مثل اونها شکسته بشم و برم توی زندگی که مجبور باشم از خودم بگدرم برای بقیه من نمی خوام اشتباه بقیه رو تکرار کنم تا الان به اندازه کافی اشتباهات زیادی توی زندگیم انجام دادم و تاوان دادم مثل همین الان که برای خیلی اتفاقا سکوت کردم و هی میریزم توی خودم و سکوت میکنم الان دیگه به جایی رسیدم که با کسی سعی میکنم زیاد
به نظرتون چجوری میشه دنبال علایق رفت ؟ یا اینکه سوالی که خیلی وقته از خودم میپرسم اینه که به پی علاقه دارم؟ از چی خوشم میاد ؟ الان داشتم از یه نفر میپرسیدم علایقت چیه ؟ اون گفت خیلی چیزها خوردن ، خوابیدن ، پولدار شدن کارهای کامپیوتری ولی حس میکنم این جوابی نیست که می خوام بهش برسم به نظر شما چجوری میشه فهمید علاقه آدم چیه ؟ دستگاهی وجود نداره که این و از توی وجودت متوجه بشه؟ میگه پسرها نمیتونن دنبال چیزی که علاقه دارن برن اما دخترها میتونن اما برای من این
الان به همکارم پیام دادم نوشتم : نمیری تهران ؟ دلم واقعا می خواد برم دلم برا هواپیما تنگ شده حتی برای فرودگاه تهران تنگ شده از اهواز بدم میاد دلم لک زده برای قدم زدن تو خیابون های تهران موزیک گوش دادن بلند برای خش خش برگ های زیر پام برای صدای اتوبان که شب ها نمذاشت بخوابم دلم برای شلوغی تهران تنگ شده و شب گردی دلم سیگار می خواد دیوونه شدم میدونی شدیم مثل سریال ها و فیلم ها که یه جا قرنطینه میشن از ترس زامبی ها ما هم ترس بیماری تو خونه ها موندیم و فقط به

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها